باز دوباره سلام
با خوندن نظرات قاصدك سوخته در ارتباط با توصيف خداوند، بي اختيار ياد قصه موسي و شبان افتادم. به نظر من وقتي بنده خدا، خداي خودش رو از صميم قلب و با خلوص ستايش يا توصيف مي كنه، (حتي با ابتدايي ترين كلمات)، آدم مي تونه از ميون همون كلمات ساده، بزرگي و عظمت خدا رو ببينه و درك كنه ...
درسته خدا بزرگتر از آن است كه توصيف شود، ولي وقتي آدم به كسي عشق مي ورزه، حق داره با عاشقانه ترين واژه هايي كه سراغ داره، يه جوري به خودش يادآوري كنه كه بهترين حامي و پشتيبان رو داره...
يه بچه اي رو مي شناسم كه فكر مي كنه خدا به زيبايي عروسكشه و مثل باباش قويه و مثل مامانش مهربونه ...
به نظر من توصيف اون بچه از خداوند حتي از توصيف علي (ع) هم قشنگتره