سلام الهه بانو .
اينجا چه خبره . بابا جان ناسلامتي اينجا بزم الهه (( نازه )) من فكر كردم اينجا هر كس مي تونه به راحتي حرفهاي قلبشو زير حرفهاي دل الهه پاراف كنه .
اما حالا مي بينيم كه اگه يه عاقل بخواد اينجا عاقلانه صحبت كنه همه متهمش مي كنن . خوب شد من از كلام خدا شاهد مثال نياوردم و گرنه نازي مجبور مي شد تعريف يه بچه رو از توصيف خدا نسبت به خودش هم برتر بدونه .
بزرگي مي گفت : دانشمندي وارد تيمارستان شد ديد از داخل بر در تيمارستان نوشته است (( تيمارستان )) كه يعني آنچه بيرون در است تيمارستان است.
شما و دوستان خوبتون به خاطر ارتباط صميمانه اي كه با خداي خويش داريد پيله اي دور خود تنيده و در را به روي خود و خداي خصوصيتان بسته ايد و اين درست نيست .
ببينيد . شما خدا را به زبان خويش وصف كرده ايد و من تنها كاري كه كردم اين بود كه خداي موصوف شما را با آنچه از دانش اندوخته ام وصف كردم . چرا شما وصف مرا بر نمي تابيد ؟ مگر من به وصف شما توهين كردم ؟ من فقط گفتم شما هر چقدر هم وصف كنيد نمي توانيد به كنه ذات او پي ببريد .
بله من هم قصه موسي و شبان را بلدم اما من كجا و موسي كجا .. من فقط آرزو دارم گوسفندي از گوسفندان آن شبان واصل باشم كه نواي مناجات دو دلداده را مي شنيده است كه اين نوا گوش دل خواهد و هر كسي محرم اين سر نيست .
اما باور كنيد قصد من نفي دلدادگي صميمانه تان با پروردگار نبود . تقصير من چيست كه لهجه عشقم به او با لهجه اصفهاني شما يكي نيست ؟
من نه ادعاي فلسفه دارم و نه ادعاي عرفان اما ادعاي اين را دارم كه اگر چيزي زير نوشته هاي شما مي نويسم به اين خاطر است كه نوشته شما احساس مرا برانگيخته و ذهن مرا مشغول داشته است و اينكه براي يافتن كلمه من وصفه مي روم و نهج البلاغه را زير و رو مي كنم و براي يافتن معناي الله اكبر از زبان صادق آل محمد بحار العلوم را مي پيمايم تنها به خاطر اهميت احساسي است كه شما در زبان صميمانه احساستان ريخته ايد . من به هيچ وجه ادعا نكردم كه شما حق ندارين اينطوري عشقبازي كنين اعتراض من به عشقبازي شما نبود من آنچه نوشته ام براي مخاطبان شما بود .
تاثير قلم سحر انگيز شما را بر مخاطب كاملا قبول دارم و خودم يكي از متاثران آنم به همين خاطر است كه از آن مي ترسم شما بت ديگران شده و ديگران را به راه شباني هدايت كنيد .
نوشته شما مي تواند جرقه خوبي براي عاشق شدن باشد اما صراط خوبي براي پيمودن نيست . شما مي توانيد همه را به عشق حق هدايت كنيد با لحن شيوايي كه داريد اما نبايد بگذاريد ديگران هم براي شناختنش به همين كلمات محدود اكتفا كنند . مخصوصا اگر به حديث قدسي كنت كنزا مخفيا فاحببت ان اعرف مراجعه كنيم مي بينيم كه گام زدن در راه شناخت باري تعالي يكي از غايات مهم هستي خلقت است پس اگر پيروان خوب شما بخواهند به همين چند جمله از بزرگ بودن خدا اكتفا كنند در ابتداي راه مي مانند و طبيعي است شما اين را نمي خواهيد . شما همه آنچه را كه بين شما و پروردگارتان اتفاق مي افتد را تعريف نمي كنيد از همين روست كه ديگران فكر مي كنند تنها راه رسيدن فقط همين كلمات و راستش را بخواهيد كلمات سحر انگيز شما چنان دلنشينند كه عابدان را نيز به سوي خويشتن مي كشاند .
در هر صورت هدف يكي است : تعددت الاسباب و الرب واحد .
همه ما به دنبال رسيدن هستيم يكي با عصاي عقل و يكي با بال دل . شما كه زودتر مي رسيد يك جا براي ما بگيرين .. جاي دوري نمي ره فوقش اگه ما هم نرسيديم شما دو تا صندلي در بهشت خواهيد داشت . خواهش مي كنم از برقرار باشيد لطفا برداشت بد نكنيد باور كنيد اين امضاي منه حالا اگر بد خطه به خوش دلي خودتون ببخشاييد .