• وبلاگ : الهه ناز
  • يادداشت : بزرگ است خداي كريم.....
  • نظرات : 3 خصوصي ، 73 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4   5      
     

    مرسي !

    ممنون كه اومدي!

    خوشحالم كردي

    خوش باشي

    فقط مي تونم بگم شما را كسي مي تونه درك كنه كه مثل خودت باشه يا به زبان عاميانه تر مي گويم قدر زر را زردان بداند و قدر گوهري را گورهري بداند

    سلام عزيزم ممنونم كه به وبلاگ ما سر زدي آره من دوست نوشينم و براي نوشتن وبلاگ كمكش ميكنم اون حالش خوبه فقط براش دعا كن عزيزم........ مرسي ناتاشا
    سلام.....خدا بزرگتر ازاون چيزيه كه گفتي ...با اينحال....قبول....كارتون جالب بود....من وتو وهمه خداييم اگه قدر بدونيم......يا حق

    سلام .

    خداوكيلي من هر دفعه به وبلاگ شما سر زدم با دستي پر رفتم .

    امروز هم احساس مي كنم پاي درس معرفت جوادي آملي نشسته و شادمان از وبلاگ شما بيرون مي روم .

    اما ذكر يك نكته رو لازم مي دونم .

    از امام صادق پرسيدند معناي الله اكبر چيست ؟

    فرمود :‏ يعني الله اكبر من ان يوصف (‏ خداوند بزرگتر از آن است كه وصف شود . )

    من اينو از كودكي زير لب زمزمه مي كردم . و حالا به آن هم رسيده ام . به نظر من شما در اين مطلب خدا رو وصف كردين. خدا بزرگتر است از .. اونچه شما آوردين .

    بزرگي مي گفت بزرگترين تصور يك مورچه از خدا موجودي است كه دو شاخك دارد .

    شما خدا رو فقط بزرگتر از همين مواردي مي دونين كه ذكر كردين . اگر خوب تعمق كنيم مي بينيم كه در حقيقت شما خودتون رو وصف كردين نه خدا رو شما سطح دركتون رو از خدا گذاشتين وسط و فكر كردين خدا فقط از اينها كه شما گفتين بزرگته . من فكر مي كنم امام علي ( ع ) براي همين در خطبه اول نهج البلاغه مي گه :‏ (

    فَمَنْ وَصَفَ اللهَ سُبْحَانَهُ فَقَدْ قَرَنَهُ، وَمَنْ قَرَنَهُ فَقَدْ ثَنَّاهُ،وَمَنْ ثَنَّاهُ فَقَد جَزَّأَهُ، وَمَنْ جَزَّأَهُ فَقَدْ جَهِلَهُ،

    [وَمَنْ جَهِلَهُ فَقَدْ أشَارَ إِلَيْهِ،] وَمَنْ أشَارَ إِلَيْهِ فَقَدْ حَدَّهُ، وَمَنْ حَدَّهُ فَقَدْ عَدَّهُ، وَمَنْ قَالَ: «فِيمَ» فَقَدْ ضَمَّنَهُ، وَمَنْ قَالَ: «عَلاَمَ؟» فَقَدْ أَخْلَى مِنُهُ.

    كائِنٌ لاَ عَنْ حَدَثٍ مَوْجُودٌ لاَ عَنْ عَدَمٍ، مَعَ كُلِّ شَيْءٍ لاَ بِمُقَارَنَةٍ، وَغَيْرُ كُلِّ شيءٍ لا بِمُزَايَلَةٍ فَاعِلٌ لا بِمَعْنَى الْحَرَكَاتِ وَالاَْلةِ، ) (( آنكس كه خداى را(به صفات ممكنات)توصيف كند وى را به چيزى‏مقرون دانسته،و آن كس كه وى را مقرون به چيزى قرار دهد،تعدد در ذات او قائل شده،و هر كس تعدد در ذات او قائل شود،اجزائى براى او تصور كرده،و هر كس اجزائى براى‏او قائل شود وى را نشناخته است. و كسى كه او را نشناسد،به سوى او اشاره مى‏كند،و هر كس به سويش اشاره كند،برايش حدى تعيين كرده،و آن كه او را محدود بداند،وى را به شمارش آورده،و آن كس‏كه بگويد خدا در كجا است؟وى را در ضمن چيزى تصور كرده،و هر كس بپرسد بر روى‏چه قرار دارد؟جائى را از او خالى دانسته،همواره بوده است و از چيزى به وجود نيامده،و وجودى است كه سابقه عدم براى او نيست،با همه چيز هست اما نه اينكه قرين آن باشد، )) . بگذريم .

    راستي :‏ آيا ممكنه كسي وجود داشته باشه كه دو ساعت دستاشو بالا ببره و حضور قلب خرج كنه و اشكاشو جاري كنه و بعد (( الهه )) !!! رو از خدا بخواد ! من اگه جاي اون بودم يكي ديگه رو مي خواستم

    برقرار باشيد ! لطفا !

    + خودم 
    از بابت اينكه بعضي جاها دو تا كاف خورده ببخشيد... سعي ميكنم درستش كنم اگه پارسي بلاگ راه بده
    سلام عزيز.راست گفتي.خدا بزرگتر از همه اينهاست و بسيار بزرگتر...به ديدنم بيا.به روزم.

    يک روز سوراخ کوچکي در يک پيله ظاهر شد. شخصي نشست و چند ساعت به جدال پروانه براي خارج شدن از سوراخ کوچک ايجاد شده در پيله نگاه کرد. سپس فعاليت پروانه متوقف شد و به نظر رسِيد تمام تلاش خود را انجام داده و نمي تواند ادامه دهد.

    آن شخص تصميم گرفت به پروانه کمک کند و با قيچي پيله را باز کرد. پروانه به راحتي از پيله خارج شد اما بدنش ضعيف و بالهايش چروک بود.

    آن شخص باز هم به تماشاي پروانه ادامه داد چون انتظار داشت که بالهاي پروانه باز، گسترده و محکم شوند و از بدن پروانه محافظت کنند. هيچ اتفاقي نيفتاد! در واقع پروانه بقيه عمرش به خزيدن مشغول بود و هرگز نتوانست پرواز کند.

    گاهي اوقات تلاش تنها چيزيست که در زندگي نياز داريم. اگر خداوند اجازه مي داد که بدون هيچ مشکلي زندگي کنيم فلج مي شديم، به اندازه کافي قوي نبوديم و هرگز نميتوانستيم پرواز کنيم.

    يه سري هم به الهه بانو بزنين ... ثواب داره !

    من قدرت خواستم و خدا مشکلاتي در سر راهم قرار داد تا قوي شوم.

    من دانايي خواستم و خدا به من مسايلي داد تا حل کنم.

    من سعادت خواستم و خدا به من قدرت تفکر و قوت ماهيچه داد تا کار کنم.

    من جرات خواستم و خدا موانعي سر راهم قرار داد تا بر آنها غلبه کنم.

    من عشق خواستم و خدا افرادي به من نشان داد که نيازمند کمک بودند.

    من محبت خواستم و خدا به من فرصتهايي براي محبت داد.

    « من به هر چه که خواستم نرسيدم... اما به هر چه که نياز داشتم دست يافتم»

    بدون ترس زندگي کن، با همه مشکلات مبارزه کن و بدان که ميتواني بر تمام آنها غلبه کني...

    سلام الهه جان . خدا خيلي بزرگه .. بيش از اوني كه فكرشو بكني ....... خيلي زيبا نوشتي . موفق باشي

    سلام.بله خدا بزرگ است...چقدر اين روز ها به كمكش نياز دارم...ما هم به روزيم...شاد و موفق باشيد

    با سلام ،پس عجب صبري خدا دارد؟

    و عجب صبري ما داريم؟

    موفق باشي

     <      1   2   3   4   5