سلام! دلم سوخت كه چرا شاعر نشدم كه خودم را دعوت كنم به بزم شما به شوق ديدن صاحب اين قلم سحر انگيز! تو اين همه عاشق ديدي خوش به حالت. اين همه عاشق تو را ديدند خوش به حالشان! گرچه گمانم حاضري شوق همه را پس بدهي به خودشان كه بروند پي كارشان كه همان يكي بياد!
الهه بانو! التماس دعا! مي خواهم عشقي كه اسير دست هاي سپيد توبه داره رنگ مي بازه را با دست هاي سبز دعا، دوباره سرخ كنم! .. دست اهل دل كم دارم .