به آقاي ثابت قدم:
سلام. نميدونم چرا شما همشهريهاي عزيز من اينقدر به من حقير لطف دارين ! واقعا من شرمنده اينهمه لطف و تحويل گرفتنهاي شمام. اصلا نميدونم چيكار بايد بكنم !!!!!
عرض كنم خدمتتون كه شعر مهدي جهاندار را كه نشنيده بودم ولي من نه اهل جيك جيك هستم ... كه اين چند خط نوشته رو از ده سالگي مينوشتم و تا خدا ياري كند باز هم مينويسم! نميفهمم منظورتون از راه افتادن و جيك جيك كردن چيه. فقط به عنوان يه دختر اصفهاني با روحياتي كه فكر كنم ديگه بعد از اين مدت همه شناخته باشن بايد ديگه فهميده باشين كه :
اصلا از اين شوخي ها خوشم نمي ياد !
و به بانگ بلند ميگويم كه
من هيچ وقت با شما نپريده ام كه گله اي باشد و الان هم با كسي پيك نكرده ام... بخواهم هم پيك كنم دنبال خوشگلاش نيستم !!!! چندان خوشي هم نميگذره... خوشتون باشه !!!!
آنكه دائم هوس سوختن ما ميكرد...
كاش مي آمد و از دور تماشا ميكرد...
و اضافه ميكنم : من عليرغم تمام تلخيها و تنديها و احساساتي بودنهايم صادقم. وقتي كسي را دوست دارم صادقانه ميگويم و وقتي از كسي بدم مي آيد باز هم صادقانه ميگويم.
و اين بار هم صادقانه ميگويم :
از آدمهاي دو رو بدم مي آيد... از دروغ بدم مي آيد...
به قول دوست خوبم ندا كارگر عزيز دلم:
الهه مهرباني را پسندد
الهه در به روي غم ببندد
الهه با صفا و با صداقت
به روي موج تلخيها بخندد....
تمام !