ولي روح الله... :
من كساني را ديدم چشمانشان هواي حرم حضرت معصومه داشت... حضورشان صفاي صداي اذان... نگاهشان غم غروبهاي جمعه... و چقدر به دلم نشستند... با وجود تمام زخم زبانهايشان...
ميدوني چرا اينقدر اين بحث را كش دادم !؟
واسه اينكه زياد بيايي اينجا و زياد بنويسي ...
كاش امير هم مي آمد و انتقاد ميكرد ...
و خيلي هاي ديگه !
خودم هم نميدونم چرا اينقدر بعضي ها به دلم مينشينند...
خلاصه از بابت حضورت و حرفهات ممنون
باز هم بيا و باز هم زياد بنويس اينجا... دوست دارم عطر حرم حضرت معصومه را... برايم دعا كن كه زياد دلتنگم...