سلام و درود بر الهه ناز خوبي عزيزم ؟ احوالات چجورياست ؟؟ ممنون از قدم رنجه ات محبت كردي و پوز كه با تاخير اومدم شعر قشنگي نوشتي مهربان . ولي از اين جمله ات تعجب كردم كه به امام خطاب كردي درست نيست . چرا هيچوقت برايت مهم نيست من چه ميخواهم لعنتي... چرا
هر شبانگاه و هر سحرگاه ، نور وجود امام زمان همانند عطر و گلاب در فضا پخش و پراكنده مي شود و كساني مي توانند از عطر و بوي خوشش بهره مند شوند كه به حقيقت و عظمت او معرفت يافته اند .
من آپ كردم منتظر حضور سبزت هستم
اميدوارم هميشه سالم و تندرست وشاد و كامياب باشي
در پناه حق
اشك رازي ست لبخند رازي ست عشق رازي ست اشك آن شب لبخند عشقم بود قصه نيستم كه بگويي نغمه نيستم كه بخواني صدا نيستم كه بشنوي يا چيزي چنان كه ببيني يا چيزي چنان كه بداني من درد مشتركم مرا فرياد كن
گفتم گفتم گاهي ترس از دست دادن چيزي بدتر است از تاسف نداشتنش .... ترسي كه انگار همه وجود ما را گرفته ..... اطميناني كه بر از دست دادن داريم ...بر باختن
برايت گفتم ... برايت گفتم كه يك شب ...شايد چند ماه پيش براي همين روز ها ...براي سالها و سالهاي بعد تو گريه كردم ....براي خاطرات ......براي لحظه هاي خوبي كه قرنها بعد ...سالها بعد ...و جودت را مثال خوره مي خورند و مي كنند .
لعنت به خاطرات خوب . لعنت . بدرود... حبيب....
--
سلام بر الهه ي ناز
خيلي زيبا بود
از دل بود بر دل هم نشست
كيف كردم
تازه فهميده ام چرا مال من نشديد آقا
زيبا بود
.. چي بگم !؟ واقعاً هنوز جا داره كه معتقد باشيم : زمان ظهور آفتاب از مغرب طلوع مي كنه و ياران امام كه 313 نفر هم هستن از قم و كاشان و طالقان و سبزوار به خونخواهي حسين به سمت مكه پرواز ميكنن و از بنياُميه و بنيعباس اونقدر ميكُشن كه همه جا رو خون ميگيره . به هر حال تعجب نكنين اينها اعتقادات شيعه است ! خداوند بزرگتر از آن است كه خلقت را به پاس كسي يا چيزي آورده باشد و ما نيز نبايد چنين بينديشيم . شما به سايت احمد كسروي مراجعه كنيد و كتاب شيعيگري را بخونيد : www.kasravi.info
سلام مهربون ... اميدوارم حالت خوب باشه ... مطالب زيباي نوشتي ... خيلي قشنگ بود ... از اينكه با وبلاگ اشنا شدم خوشبختم ...
.......................
خوشحال مي شم يه سري به وبلاگ من هم بزني ... بي صبرانه منتظر حضور گرمت هستم ... موفق و سر بلند باشي