در طريق عشقبازي امن و آسايش بلاست...ريش باد آن دل كه با درد تو خواهد مرهمي
كاش اگر گاه كمي لطف به هم ميكرديم ساده بود
اماصادق وپنهاني بود
حافظ اگر سجده تو كرد مكن عيب
كافر عشق اي صنم گناه ندارد
عاشقم اي ساقي ميخانه راهي ده مرا -
کاسه ي همت اگر داري پناهي ده مرا -
کاسه ي صبرم شکست اي دستگير بيدلان-
بهر تسکين غمم جان سوز آهي ده مرا - بالاخره بعد از ?سال آپديت شد.
بسم الله الرحمن الرحيم
دل من زنده به اميد نگاته
چشاي من خيلي وقته چشم به راته
من اعتراض دارم الهه ناز . چرا جملات من را حذف کرديد؟ من از شما اجازه گرفته بودم.
نوشته بودم : تقديم به الهه ناز ... كه دنياي مجازي برايش كم است! حتي سه وبلاگ ! فقط بخشي از دل دريايي اش را قطره چكان ميكند...
تقديم به الهه ناز ... كه زبانم الكن است وقت گفتن از او ... (تعالي عما يصفون...!!!!)
تقديم به الهه ناز... كه صمد من صنم پرست...كه اله من مشرك شده است ...
چه كنم؟ صفات خداوند را در او متجلي مي بينم... مگر نه اينكه بندگان خوب خدا آينه اويند....؟
تقديم به آينه خدايم... اله ام ... ... الهه ناز ... – كه از م مالكيت متنفر است ! – :
تقديم به تو ... بانوي بزرگ... مهربان... لطيف... رحيم... رحمان... اله... آفتاب...صنم... سلطان... احد ! ... و لم يكن له كفوا احد !!!