• وبلاگ : الهه ناز
  • يادداشت : عاشوراييهاي يك ميهمان ..
  • نظرات : 1 خصوصي ، 39 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3      >
     
    + خون 

    راجع به خون پاشيدن به آسمان تحقيق كردم ...

    كل اين ماجرا از تخيل روضه خوان هاست ...

    در واقع پس از شهادت علي اصغر (ع) امام تنها دشداشه را مي تكانند ( به حالي كه انگار تمام شد همه‏ي داشته ها ) و به آسمان نگاه مي كنند ...

    البته شايد وقتي چيزي را تخيل روضه خوان ها ساخته اند در تخيل شاعران هم قرار گيرد اشكالي پيش نيايد ...

    اما نباشد بهتر است ...

    رباعي...
    مطالب زيبايي داري به من هم سر بزن
    سلام عزيز من هم بروزم
    + خون 
    شايد اگر دردانه باشد به جاي ريحانه بهتر ياشد ...
    آخ..........واقعا حيفت نيومد زودتر بهم نگفتي ... آي سنگدل! ... دلم خون شد اينا رو خوندم ... مخصوصا بعضياش كه بعدا بت مي گم ... يه روز مونده به تولدتون مبارك آقا.
    جگرم حال اومد...

    زيبا بود

    التماس دعا

    سبز باشي

    بوي خوبي ميده اين جا.ولي من حسش نمي كنم .ادا با ارادت فرق ميكنه؟ من نميد.نم .شايد مستم. غروب بود و همه اهل كوفه ..من گم شدم امام حسين ! جون مادرت كه ديد سرت و بريدن به من احمق كمك كن .خيالت راهت شد شاعر. ؟

    سلام عزيزم

    خوبي؟

    شعر زيبايي نوشتي مرسي

    موفق باشي و يا حق

    حسين جان.؟
    تو...
    از تبار كدام حقيقتي.
    كه هنوز حقانيت نامت.
    لرزه بر بنياد تباهي ميفكند.
    تو ان روز در دشت حماسه
    كدامين غزل عاشقانه تاريخ را
    سرودي.
    : كه رديف علعطشش
    تا امروز داغ ترين
    شعر شعور انسان را نمايان ميكند.
    امروز دوباره تو را
    در خم كوچه هاي اين دل
    به نخ ديدار زيبايت ميدوزد.
    مردي كه انسانيت
    از روي زخمهاي سينه اش
    قد كشيد..
    و دين ناب محمد
    با خون سرخش
    جاني تازه گرفت.
    هفت شهر عشق را ميشود
    در زلالي چشمانت تماشا نمود.
    : وقتي بيايي اسمان هوس باريدن ميكند.
    ..

    تنت خاكستري بود. و هوا سرخ ..
    عطش ميخواست تا كامل بسوزي.
    شبيه افتاب از زرد تا سرخ.

    بدرود تا ديداري

    سلام. اميدوارم. قلم شيوا و شيرينتون.

    به شيريني دعاي دوستان.گره بخوره.

    كه هميشه در ارامش و سلامتي باشين.

    اجرتون.با ساقي بي دست.

    زنده باشيد.

    كمترين صمد.

    ...........

    همه نعمت فردوس تو را
    .دوست وفادارم.
    ........
    با پاره هاي گل

    كه حرف ميزني.؟

    دهانت معطر ميشود.

    بوي ياسين ميدهد

    لباهايت.

    بوي واقعه ميگيرد

    پلكهايت.

    با پاره هاي گل

    كه حرف ميزني..

    دلت ميشود

    شمس.

    دلت ميشود

    ننج

    دلت مي شود

    افلاك.

    با اين پاره ها

    كهكشانها روشن شده اند.

    ستاره ها سو سو زده اند..

    ابها نماز اجابت خوانده اند.

    با اين پاره ها.

    كوه سجده كرده است.
    بايد صبور بود

    بايد زيبا ديد.
    بايد روشن ايستاد.

    بايد پاره پاره سوخت.
    اين شناسنامه زخم است.
    چقدر گلي

    اي ايه تشنه.
    اي ايه تابناك.

    اي ايه گريبان چاك.
    چقدر سينه ات

    نيستاني ايست..
    چه بوي خوشي داري

    اي ايه استخوان شكسته.
    اي ايه صورت بنفش.
    چقدر فوارهء زخم هايت

    اندو ه ناگ است.
    اي پاره پاره بر نيزه ها.

    در طلوع.
    اي افتاب بر پيشاني عاشورا

    داغ ناك..
    دريا دريا

    تشنهء نام سرخ توايم.

    يا حسين..

    سلام ...حال شما خوبه؟كارهاي احسان عزيز خيلي زيبا بود ...اميدوارم باز هم خودش بنويسه ...

    سلام...

    مجال سخن گفتن نيست..

    تنها مي توان به ناله ها گوش سپرد..

    مي شنوي:

    - اين صداي پيكري بي سر است..

    - اين صداي سري بي پيكر..

    - و آن سو تر صداي..

    ............................. صداي دستي ...

    سلام عزيز ....... گفتن از شهيدان و عاشقان هنر مي خواهد و دلي كه همراه و همزبان باشد !! ...... من تنها مي توانم بخوانم و التماس دعايي داشته باشم !!
     <      1   2   3      >