• وبلاگ : الهه ناز
  • يادداشت : به خودم چرا، اما به تو كه نمي توانم دروغ بگويم!
  • نظرات : 1 خصوصي ، 13 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + بانو الهه ناز... 
    . نامت را نبويسم؟

    دستم نه،
    اما دلم به هنگام نوشتن ِ نام ِ تو مي لرزد!

    نمي دانم چرا
    وقتي به عکس ِ سياه و سفيد اين قاب ِ طاقچه نشين
    نگاه مي کنم،
    پرده ي لرزاني از باران و نمک
    چهره ي تو را هاشور مي زند!
    همخانه ها مي پرسند:
    اين عکس کوچک ِ کدام کبوتر است،
    که در بام تمام ترانه هاي تو
    رد ِ پاي پريدنش پيداست؟
    من نگاهشان مي کنم،
    لبخند مي زنم
    و مي بارم!

    حالا از خودت مي پرسم! عسلبانو!
    ايا به يادت مانده آنچه خک ِ پُشت ِ پاي تو را
    در درگاه ِ بازنگشتن گِل کرد،
    آب ِ سرد ِ کاسه ي سفال بود،
    يا شوآبه ي گرم ِ نگاهي نگران؟
    پاسخ ِ اين سؤال ِ ساده،
    بعد از عبور ِ اين همه حادثه در ياد مانده است؟
    کبوتر ِ باز برده ي من!●