سفارش تبلیغ
صبا ویژن

الهه ناز


ساعت 10:13 صبح سه شنبه 88/5/27

سلطان ملک خط (محمد علی سطان الکتاب)

 

 

آخوند ملا محمد علی سلطان الکتاب یکی از نام آوران و نوابغ عرصه خط و از اساتید بزرگ خوشنویسی در دوره قاجار که در زمره شاگردان خاص اشرف الکتاب اصفهانی بوده است.

اگرچه این هنرمند برجسته در خوشنویسی مقامی رفیع داشت و آثار به جامانده از او همگی گواهی است بر قدرت قلم وی، اما رسم بدعهدی ایام و جفای دوران که موجب گمنامی بسیاری از مفاخر و نام آوران عرصه های ادب و هنر و اندیشه گردیده، نام سلطان الکتاب را هم . .

وی خط نسخ را بسیار خوش می نوشت و به ویژه در مشق گرفتن و شبیه نویسی قدرتی عجیب داشت به گونه ای که وقتی قرآن ناتمام نیریزی را خواست تمام کند قطع کاغذ آن را کمی بزرگتر از قرآن نیریزی انتخاب کرد تا شباهت خط خود را به خط نیریزی نشان دهد که اگر کاغذ در قطعی مساوی با آن قرآن بود، چه بسا می پنداشتند تمام قرآن کتابت احمد نیریزی است.

وی در نوشتن خطوط دیگر همچون نستعلیق و ثلث و رقاع هم استاد مسلم بود. از جمله آثار سلطان الکتاب قرآنی با آب طلا به وزن 2 مثقال در  ابعاد 2 در 5 در 3 (یک عدد قوطی کبریت) بوده است.

آثار و قطعات متعددی از سلطان الکتاب بر جای مانده که امروزه زینت بخش برخی مجموعه های خصوصی و موزه های داخلی و خارجی است و بخشی از آثار وی در زمان قحطی توسط بازماندگاش جهت امرار معاش به فروش رسید.

قرآن خطی سلطان الکتاب که به خط نسخ عالی و با تذهیب بسیار نفیس در سال 1302 ه. ق قرآن را کتابت نمود یکی از زیباترین قرآنها از دوره قاجار می باشد.

سلطان الکتاب در ایام کهولت با آنکه دستش رعشه داشت ولی هنگام نوشتن به مانند آهن و فولاد بسیار محکم و قوی می نوشت هم چون استادش اشرف الکتاب.

وی خط نسخ را به جایگاهی بالا رساند و در تقلید به شیوه کشمیری کارش اعجاب انگیز بود.

 میرزا محمد علی از طرف دولت قاجار به سلطان الکتاب مقلب گردید.

این هنرمند نامی حدود سال 1331 ه.ق روی در نقاب خاک کشید و جسم خاکیش در تکیه حکیم جهانگیر خان قشقایی در تخت فولاد اصفهان مدفون گردید و مزارش امروزه مورد زیارت و احترام اهل هنر و معرفت است

 


سلطان الکتاب


¤ نویسنده: الهه ناز

نوشته های دیگران ( )

ساعت 2:1 عصر شنبه 88/1/8

دوباره هم :

به کوهها,
             به دشتها,
                           به خط سبز سبزه ها
                                                          نوشته اند بهار شد
وقلب سرخ غنچه ها دوباره بیقرار شد.
عروس فصلهای ما
                        عزیز روزگار شد.
مبارک است مقدمش
                           بهار شد, بهار شد

 

  

 

سلام... گویی  سال 87 الهه ناز در خواب ناز بود انگار...
از شما چه پنهان هرچه کردم نتوانستم در این وبلاگ چیزی بنویسم سال پیش.
حیفم آمد...
اما امسال از نو خواهم نوشت.
قصد دارم دست نوشته هایم را اینجا بنویسم.
این روزها در مجله کوچکی قلم میزنم برای نوجوانان. این شماره در مورد امتحان نوشته ام. بخوانید و نظر دهید :

 
روانشناسی امتحان

امتحان کردن یا به اصطلاح خارجی تست کردن هر  محصولی کاری عاقلانه و منطقی است. مثالهای زیادی از  امتحان، آزمایش و تست در دنیای ما وجود دارد. مثلا  امتحان اجناس قبل از خرید، تست یک برنامه کامپیوتری،  آزمایش یه محصول، دارو و ... همه اینها نوعی امتحان و آزمایش است.
  به عبارتی ساده تر هر کس حق دارد برای اطمینان از مرغوبیت محصولش آن را امتحان کند.  پس به نظر شما خدا حق ندارد بندگانش را امتحان کند؟  بدیهی است که حق امتحان دارد. اما او که علیم بذات الصدور است و از غیب و نهان آگاه است چرا امتحان می¬کند؟ خودش که میداند؟
جواب این است: امتحان می¬کند تا نتیجه ای که او می¬داند از قبل، به من و شما و همه ثابت شود و جایی برای اعتراض باقی نماند...
بگذارید یک مثال ساده تر بزنیم:  مسابقات هیجان انگیز تلویزیونی را که دیده اید.  در چندین مرحله شرایط مختلفی ایجاد می¬کنند تا شرکت کنندگان در آن شرایط خاص قرار بگیرند و نبوغ و استعداد و توان خود را نشان دهند. گاهی این شرایط، با فکر و ذهن انسانها مرتبط است و گاهی با زور بازو و توان بدنی آنها. اما به واقع اگر آن شرایط را از مسابقه حذف کنند چه کسی می¬تواند حقیقتا  قضاوت کند که برنده کیست، چه کسی شایسته تر است و چه کسی هنوز به تمرین و کوشش بیشتر نیاز دارد؟!؟
 به فرض که کسی هم باشد که بداند، آیا خود افراد تا قبل از آنکه در مسابقه شرکت کنند و خود را محک بزنند به یک نتیجه از پیش تعیین شده تن خواهند داد؟ خود شما، مسابقه نداده قبول میکنید که به اندازه دیگری شایسته نیستید؟ و جایزه حق شما نیست؟ مسلماً نه.  پس اگر عدالت باشد باید مسابقه ای باشد و داور عادلی داشته باشد و همه تلاش کنند و در نهایت امتیاز بگیرند.
همه این نکات ظریف و دقیق دلیل منطقی وجود امتحان، آزمایش، رقابت، مسابقه و تست در انواع مختلف و در شرایط در زندگی تک تک ماست.
 درست فهمیده¬ای !  زندگی ما انسانها هم مجموعی از همین سیستمهای ساده ای است که به امتحان نیاز دارد. شاید زندگی را بتوان به همان مسابقه تشبیه کرد که برای هر فردی شرایطی  خاص و سوالهای مختلف و متنوعی مطرح میشود. کسی از بیرون شاهد تلاش ماست و روزی بر اساس تلاش و کوشش شما در یک یک مرحله های مسابقه زندگی به شما امتیاز داده خواهد شد.
مهم نیست شرایط مسابقه یکسان است یا نه.... داور که عادل باشد نتیجه منصفانه خواهد بود.
مهم نیست چقدر امتیاز خواهیم گرفت... مهم این است که بیشترین تلاش خودمان را انجام دهیم.
مهم نیست در طول زمان مسابقه خوش هستیم یا نه... مهم این است که چقدر در این شرایط خودمان را نشان می¬دهیم و چقدر استعدادها و تواناییهای خود را شکوفا می¬کنیم و چقدر تلاش می¬کنیم و در نهایت ... چقدر امتیاز می آوریم.
زندگی یک مسابقه است.  شرایط مسابقه، مجری مسابقه، تماشاگران، دوربین، نور، موزیک... همه اینها فقط حاشیه اند...
تلاش ما چگونه است؟
در پایان داور به ما چه امتیازی خواهد داد؟
فکرش را کرده ای؟
امتحانهای خداوند مهربان همین مشکلات زندگی ماست.  همین از دست دادن عزیزان، همین تنگدستی، همین بیماری، همین از دست دادن آنچه و آنکه دوست می¬داریمشان... شرایط این مسابقه سخت است... اما اگر بپذیری که این فقط یک مسابقه است و در نهایت امتیاز تو مهم است دیگر از آن زجر نخواهی کشید. همین تحمل سختی ها و مرارتهای امروز تو در زندگی، همین کنار آمدن با مشکلات و کاستی¬هایت در حقیقت مرحله ای از همین مسابقه زندگی است. بخشی از امتحان خداوند است که میدانم با ایمان و توکل بر خداوند از آن سربلند بیرون خواهی آمد...
من ایمان دارم به توانایی های تو ... خودت باور داری؟

 


¤ نویسنده: الهه ناز

نوشته های دیگران ( )

خانه
وررود به مدیریت
پست الکترونیک
مشخصات من
 RSS 

:: بازدید امروز ::
16
:: بازدید دیروز ::
29
:: کل بازدیدها ::
279455

:: درباره من ::

الهه ناز

الهه ناز
احساساتی... اهل شعر و عرفان... به دنبال معنویت و خوشبختی ... و عشق واقعی

:: لینک به وبلاگ ::

الهه ناز

::پیوندهای روزانه ::

:: فهرست موضوعی یادداشت ها::

سلطان الکتاب استاد خوش نویسی اصهفا .

:: آرشیو ::

دست نوشته ها
فروردین سال 1384
اردیبهشت سال 1384
خرداد سال 1384
تیر ماه سال 1384
مرداد سال 1384
شهریور در سال 1384
مهر ماه سال 1384
آبان سال 1384
دی ماه سال 1384
بهمن سال 1384
اسفند سال 1384
زمستان 1386
تابستان 1386
بهار 1386
زمستان 1385
پاییز 1385
تابستان 1385
بهار 1385
اسفند 1386

:: اوقات شرعی ::

:: لینک دوستان من::

عبدالرحیم سعیدی راد
احسان پرسا
نازنین نازنین
بانوی بی پنجره
الهه بانو
آیه های دلنشین
یکتای عزیزم
مژگان بانو
امیر مرزبان
نغمه مستشار نظامی
راضیه ایمانی
علیرضا بدیع
نغمه عزیزم
فاطمه حق وردیان
صالح دروند
رضا سیرجانی
مسلم فدایی
محسن اشتیاقی
سیامک بهرام پرور
محمود رضا نیکخواه
پریای نازنینم
آقا طیب
ترانه عزیز
آسمونی
جلیل صفر بیگی
جلیل آهنگر نژاد
خاکسترینه
سودابه مهیجی
میرزا قلمدون
سلبیناز
ابراهیم
حالا یک نفس عمیق
درد زندگی
وبلاگهای به روز شده
رضوان
علی ثابت قدم
صادق دارابی
مهدی جهاندار
رویای مینایی من
رضا عابدین زاده
شاعرانه
عشق و خلوت تنهایی شب
و عشق صدای فاصله هاست
مرا عهدیست با...
ساده دل
کاشکی شعر مرا میخواندی....
طوقی پرشکسته
پسرک دیوانه
مهدی شادکام
بانوی اردیبهشت
بانوی باران
ساحل آرامش
غزل بگو
شازده خانمی
تشویشهای همیشه
بگذار بگذریم
مصطفی- آب و شراب
الهه بانو
خاکسترینه
آب و شراب
دختری تنها

::وضعیت من در یاهو ::

یــــاهـو

:: خبرنامه وبلاگ ::