سفارش تبلیغ
صبا ویژن

الهه ناز


ساعت 12:19 عصر یکشنبه 84/3/8

سلام...

بتابستان، تو مستان، می ز مستان
بتا، بستان،‌ز مستان، می زمستان !!!!!!

جناس - یکی از آرایه‌های ادبی - آن است که گوینده یا نویسنده در سخن خود کلماتی هم جنس بیاورد که ظاهراً به یک دیگر شبیه و در معنا مختلف باشند.
(... مثله دوستت‌ دارم های تو و من... که ظاهرا به هم شبیه و باطنا چقدر متفاوتند... !!!!!!!)

نمونه ‌های زیبا از به کار گیری این آرایه بخوانید...

خواهم که به درگاه تو بی‌ترس آیم(1)
تا خاک درت به دیده‌ی تر سایم (2)
هرچیز که هستم، از تو دارم هستی
گر گبر و گر یهود و گر ترسایم (3)

یک سو پسرت نشسته و یک سو زن (4)
این جمله به هم گذار و بر یک سو زن(5)
عیسی نتوانست به افلاک رسید
تا داشت ز اسباب جهان یک سوزن (6)

گر دامن همت ز جهان بر چینی (7)
از نخل امید خویشتن برچینی (8)
بر روم اگر امیر و گر بر چینی (9)
هر تخم که کشته‌یی همان برچینی (10)

و این دو مثال هم به نقل از قاصدک سوخته اضافه میشود:

آن زلف سیاه را تو با یک سوزن

بر هر دو طرف نزن بر یک سو زن

گر آتش عشق تو فتد یک سوزن

یک سو همه مرد سوزد و یک سو زن 

 

یاقوت لب لعل تو مر  جان مرا قوت

یاقوت نهم نام لب لعل تو یا   قوت ؟

قربان وفاتم بوفاتم گذری کن

تا بوت همی بشنوم از رخنه تابوت

**********************************************
شما که خودتون استادین اما واسه شاگردهایی مثله من (پاورقی):
(1) بدون ترس
(2) دیده‌ی گریان
(3) ترسا (مسیحی)
(4) زن (زوجه)
(5) کنار بگذار
(6) سوزن (نخ و سوزن)
(7) بر چیدن
(8) ثمره به دست می‌آوری
(9) سرزمین چین
(10) همان را به دست می‌آوری 

...

- در پرانتز - (بخش جدید وبلاگ الهه ناز !!!!)
... هی با خودم تکرار میکنم... تکرار... تکرار... چرا میخواهی ... چرا...  آنهم اینطور... اینجور... چرا...
تکرار میکنم حرفهایت را :
وقتی کسی به تو عشق می‌ورزد به تو می‌آموزد که عشق، مهربانی، ‌فروتنی، صداقت، حسن نیت و بخشش می‌تواند هر نوع شر و بدی را خنثی نمایند....
باز هم نمی فهمم... باز هم نمی فهمم... 
اگر یک عشق شادی نداشته باشد پس به چه درد میخورد...
میخواهم نباشد اگر نه باعث شادی است نه انگیزه نه شور نه شوق نه طلب... نه امید...نه .... ...
میخوام نباشم...
فرض کن الهه دیگر نیست...
اینگونه بودن را نمیخواهم...
پرانتز بسته............................................................................)

دعا کنیم بیایی عزیز... دعا کن باشیم وقتی که می آیی...

 


¤ نویسنده: الهه ناز

نوشته های دیگران ( )

ساعت 12:36 عصر پنج شنبه 84/2/29

دستهایم را طرفت دراز کرده بودم
منتظر بودم دستانت  را در دستانم بگذاری
....
 این دیگر چه بود... نمیدانم !

همیشه من چیز دیگری از تو طلب میکنم... تو چیز دیگری به من
می بخشی....
- ... من  دستان تو را میخواستم نه چیز دیگر... ... ...
چرا هیچوقت برایت مهم نیست من چه میخواهم لعنتی... چرا...
...
هی من به چشمهای مهربان تو نگاه میکردم
هی تو لبخند میزدی
هی  من منتظر دستان تو بودم ...
هی تو فقط لبخند میزدی....
...
هی من فریاد میزدم با نگاهم :
( من تو را میخوام ... اونا را نمیخوام
نفسم تویی... هوا را نمیخوام...
نمیخوام... نمیخوام... اونا را نمیخوام...
من تو را میخوام... )
هی تو فقط لبخند میزدی...
...
هی عطر تو بود ... اما دستت در دستم نبود...
چیز دیگری بود که نمیدانستم چیست...
هی تو فقط لبخند میزدی...
...
...
بالاخره سکوت را شکستی... مهربان ... – این زودتر میخواستی... -
 دیروز نامه ات رسید...
بازش کردم
این بود:

Baby

....
و من تازه فهمیدم چرا نمیتوانم همه تو را در آغوش بگیرم....
و تو لبخند میزنی...
....
************************************
پاورقی:
تقدیم به تنها کسی که آرزو میکردم از آن من باشد:

تازه فهمیده ام چرا مال من نشدید آقا...
«دریا که در میان سبو جا نمیشود....»
...
پس مرا در خود غرق کن ...
با آنکه مروارید نیستم...


.................................................... دعا کنیم زودتر بیاید 


¤ نویسنده: الهه ناز

نوشته های دیگران ( )

<   <<   11   12   13   14   15   >>   >

خانه
وررود به مدیریت
پست الکترونیک
مشخصات من
 RSS 

:: بازدید امروز ::
14
:: بازدید دیروز ::
10
:: کل بازدیدها ::
279424

:: درباره من ::

الهه ناز

الهه ناز
احساساتی... اهل شعر و عرفان... به دنبال معنویت و خوشبختی ... و عشق واقعی

:: لینک به وبلاگ ::

الهه ناز

::پیوندهای روزانه ::

:: فهرست موضوعی یادداشت ها::

سلطان الکتاب استاد خوش نویسی اصهفا .

:: آرشیو ::

دست نوشته ها
فروردین سال 1384
اردیبهشت سال 1384
خرداد سال 1384
تیر ماه سال 1384
مرداد سال 1384
شهریور در سال 1384
مهر ماه سال 1384
آبان سال 1384
دی ماه سال 1384
بهمن سال 1384
اسفند سال 1384
زمستان 1386
تابستان 1386
بهار 1386
زمستان 1385
پاییز 1385
تابستان 1385
بهار 1385
اسفند 1386

:: اوقات شرعی ::

:: لینک دوستان من::

عبدالرحیم سعیدی راد
احسان پرسا
نازنین نازنین
بانوی بی پنجره
الهه بانو
آیه های دلنشین
یکتای عزیزم
مژگان بانو
امیر مرزبان
نغمه مستشار نظامی
راضیه ایمانی
علیرضا بدیع
نغمه عزیزم
فاطمه حق وردیان
صالح دروند
رضا سیرجانی
مسلم فدایی
محسن اشتیاقی
سیامک بهرام پرور
محمود رضا نیکخواه
پریای نازنینم
آقا طیب
ترانه عزیز
آسمونی
جلیل صفر بیگی
جلیل آهنگر نژاد
خاکسترینه
سودابه مهیجی
میرزا قلمدون
سلبیناز
ابراهیم
حالا یک نفس عمیق
درد زندگی
وبلاگهای به روز شده
رضوان
علی ثابت قدم
صادق دارابی
مهدی جهاندار
رویای مینایی من
رضا عابدین زاده
شاعرانه
عشق و خلوت تنهایی شب
و عشق صدای فاصله هاست
مرا عهدیست با...
ساده دل
کاشکی شعر مرا میخواندی....
طوقی پرشکسته
پسرک دیوانه
مهدی شادکام
بانوی اردیبهشت
بانوی باران
ساحل آرامش
غزل بگو
شازده خانمی
تشویشهای همیشه
بگذار بگذریم
مصطفی- آب و شراب
الهه بانو
خاکسترینه
آب و شراب
دختری تنها

::وضعیت من در یاهو ::

یــــاهـو

:: خبرنامه وبلاگ ::