• وبلاگ : الهه ناز
  • يادداشت : سفر نامه 3 روز در پايتخت ....
  • نظرات : 10 خصوصي ، 75 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4   5      
     
    سلام عزيز ..........و من دختركي ديدم اگر چه عاشق ، اهل دل ، ولي پر از حسرت نگاهي از جانب يار

    درووووووووووووووووووووود بي پايان بر شما
    زيبا بود ... ممنونم.

    به من هم سر بزن.

    خداحافظ

    + گل سرخ 
    سلام الهه ي ناز ! واقعيتش اين متنت رو نخوندم ولي عنوان مطلب پايينيت جذبم كرد كه تا آخرشو بخونم. واااااااااي اگه بدوني تو اين شرايطم چقدر تسكين دلم بود ! دست تو گلم درد نكنه . واقعا كه قلم زيبايي داري... ايشالله كه پايدار باشه ... خوب و خوش باشي... در پناه خدا...
    سلام طولاني بود الهه ... بعدا مي خونمش .. ولي يه تيكه اي رو كه خوندم خيلي زيبا بود ... خسته نباشي ...
    المجاز قنطرة الحقيقة
    سلام الهه بانو. خوبي؟ عزيز اينها كه نوشته اي رسيدن به آنها سفر نميخواست!!!!! فكر ميكردي اگر بجاي يك دختر مجرد يك پسر متاهل بودي اينهمه برايت كامنت عاشقانه سرازير ميشد؟!!! اميدوارم مصطفي را متهم به سياه نمائي نكني يا فكر نكني ميخواهد از آب گل آلود ماهي اي ببرد!!! اميدوارم آنچه ديدي براي شكستن بت غرور دخترانه ات كافي باشد و مجبور نشوي براي كسب تجربه چنين سفرهايي را تكرار كني. به هر حال منتظر شنيدن جوابت هستم البته در وبلاگ خودم. تازه بروزش كرده ام. قدمت روي چشم همشهري!
    1) سلام و رسيدن به خير ( البته به شهر خودتون) تهران كه خيلي خسته نشون ميدادي حتما تا حالا ديگه خستگيت در رفته 2) به قول ميرزا آرش: ماشا ا... به اين وسعت ديد..........حتما اسفند دود كن 3) با اين تصويرايي كه از تهران داديد واي به حال ما كه اينجا زندگي (به اصطلاح) مي كنيم.............4) به روز و منتظرم
    + غريبه ناآشنا 

    اينجا همه هر لحظه مي پرسند:

    "حالت چطور است؟"

    اما كسي يك بار

    از من نپرسيد:

    "بالت ....

    + آقا طيب 
    سلام.ممنون.يا عشق.
    شبي سر گشته ، شبي تنها ، به زيز نم نم باروان ، با چشماني اشكبار ، رفته بسوي جاده انتظار ، كنج ديوار ، به دور دست ها خيره شده و با ياد بهترين خاطرات به او مي انديشم. به كسي كه چون سايه آمد و سايبانم شد ، چون .......

    و من الهه اي ديدم كه اولش خسته بود . بعدش خودمان خسته ترش كرديم . و بعد با يك دنيا خستگي از او خداحافظي كرديم . الهه از ديد من فقط خسته بود و اين براي من كه الهه را خيلي چيزها مي دانستم ... خسته نباشي الهه جان .. راستي ! خسته نباشي .. اما اگر قرار بود سفر اين همه شما را خسته كند كه هيچ لذتي از آن نبريد همان بهتر كه سفر نكنيد ... رسيدن به خير .. خوشحالم كه حالا در شهر خودتان هستيد و خستگيهايتان تمام شد .. ضمنا خوب نيست يه دختر خانوم اين همه چشم چران باشه و اين همه چيز ببينه !! ( آيكون غش خنده ) برقرار باشيد ..

    + سودابه مهيجي 

    من الهه اي را ديدم كه نديده بودم... كه از ميان نوشته هايش بارها و بارها به من لبخند زده بود...

    كه از نوشته هايش بيرون مي آمد و هر بار به من سلام ميكرد...

    ...

    حرف زياد داشتم ولي يادم رفت....

    + الهه 

    سلام! دلم سوخت كه چرا شاعر نشدم كه خودم را دعوت كنم به بزم شما به شوق ديدن صاحب اين قلم سحر انگيز! تو اين همه عاشق ديدي خوش به حالت. اين همه عاشق تو را ديدند خوش به حالشان! گرچه گمانم حاضري شوق همه را پس بدهي به خودشان كه بروند پي كارشان كه همان يكي بياد!

    الهه بانو! التماس دعا! مي خواهم عشقي كه اسير دست هاي سپيد توبه داره رنگ مي بازه را با دست هاي سبز دعا، دوباره سرخ كنم! .. دست اهل دل كم دارم .

    ماشالله به اين وسعت ديد!!!!!!!! ولي من چرا خودمو اينجا نميبينم؟؟؟ باز هم ممنون ! به روزم !

    البته كه اصفهان نصف جهان است

    Hosted by Tinypic.com

    Hosted by Tinypic.com


    ع مثل عشق كه تقديم توباد


    ن مثل نور كه درونت جاري ست


    و س مثل سلام كه آرزوي من براي سلامتي توست

    با حضور سبزتان ما را ياري كنيد

     <      1   2   3   4   5