الهه ناز ..دلم اونقدر گفته كه با تلنگري سيل فريا از گلوي چشمهام باز بشه .....فرقي نميكنه كي هستي و كجا هستي ..همين كه پا توي كلبه خرابه من هم گذاشتي و باور اينكه هنوز دلهايي توي دنيا هست كه تپيدنشون غنيمتي هستش ...حالم رو منقلب ميكنه .....اين هم تقديم باور سبزتون ...باز شب آمد بدنها خسته شد ....خستگان خفتند و درها بسته شد ...جز در رحمت كه هرگز بسته نيست ....عشق اگر باشد كسي دلخسته نيست