خيلي ممنونم كه منو نصيحت ميكنيد
راست ميگي من خيلي بچه ام و چون اهل خيلي چيزها نيستم نميفهمم كه ممكنه بعضي حرفها يا ابراز محبتهاي من اشتباه برداشت بشه.
درست ميگي
ولي من اونطوري زندگي ميكنم كه احساسم ميگه و معتقدم درسته... كاري به حرف بقيه ندارم... سعي ميكنم نداشته باشم... بگذار ديگران هر فكري ميخواهند بكنند...
مثلا فكر كنن من به قول شما تنم ميخاره.... بعدش چيكار ميكنن؟ وقتي ميان جلو و به در بسته ميخورن ميفهمن كه اشتباه فكر ميكردن... نه؟
توي دنياي حقيقي خيلي حواسمو جمع ميكنم كه طبق هنجارهاي فرهنگي و اعتقادي خانواده و فاميل و شهر و كشورم زندگي كنم ولي اجازه بديد توي دنياي حقيقي حرف دلم را بزنم....
در مورد ضبط كردن صدا... اينو طراح قالبهاي از پيش تعريف شده پارسي بلاگ نوشته من ننوشتم. و اگه دقت كنيد مي بينيد كه صدام رو هم نگذاشتم. شما صداي زن ميشنويد؟؟؟؟؟؟؟؟؟ پس اين موردي كه گفتيد كاملا سوءتفاهمه. من اين قالب را طراحي نكردم و نميدونم اوني كه طراحي كرده چرا اين قسمت را اينجا گذاشته. از طرفي حالا مگه اگه كسي صداشو بذاره توي وبلاگش چي ميشه؟ بله؟ اشكالي داره؟ اينهمه خانم هستند كه شعر دكلمه ميكنند همشون خانمهاي بدي هستند؟ خانم مريم حيدرزاده كه نوارهاش توي همه خونه ها هست خانم بديه؟ خواسته خودشو عرضه كنه؟؟؟؟؟ من واقعا از يه آدم روشنفكر انتظار همچين نظري ندارم....
دوماٌ : مگه گفتن اينكه وبلاگر ها همديگر را ببينند حرف بديه؟ !!!!؟؟؟؟؟ مگه اينهمه وبلاگرهاي تهراني كه همديگر را مي بينند و دور هم جمع ميشن آدمهاي بدي هستند؟
ديگه اونقدر جو جامعه بازه كه اگه كسي تنش بخاره (به قول شما) و تمايلات غير اخلاقي داشته باشه احتياجي نداره توي پرده حرف بزنه رك و راست ميگه. من هم آدم ركي هستم و از اين تمايلات به هيچ عنوان ندارم! اينو كسايي كه ميشناسندم خوب مي دونند... كسايي هم كه نمي شناسند مشكل خودشونه
به هر حال.... از اينكه مهمان بزم الهه ناز شديد ممنون.
اين يك حقيقته كه خيلي ها نميتونند خيلي ها را دوست داشته باشند. شما هم اگه الهه ناز را دوست نداريد اشكالي نداره... ميتونيد ديگه پاتونو توي بزمش نگذاريد!