دوباره هم :
به کوهها,
به دشتها,
به خط سبز سبزه ها
نوشته اند بهار شد
وقلب سرخ غنچه ها دوباره بیقرار شد.
عروس فصلهای ما
عزیز روزگار شد.
مبارک است مقدمش
بهار شد, بهار شد
سلام... گویی سال 87 الهه ناز در خواب ناز بود انگار...
از شما چه پنهان هرچه کردم نتوانستم در این وبلاگ چیزی بنویسم سال پیش.
حیفم آمد...
اما امسال از نو خواهم نوشت.
قصد دارم دست نوشته هایم را اینجا بنویسم.
این روزها در مجله کوچکی قلم میزنم برای نوجوانان. این شماره در مورد امتحان نوشته ام. بخوانید و نظر دهید :
روانشناسی امتحان
امتحان کردن یا به اصطلاح خارجی تست کردن هر محصولی کاری عاقلانه و منطقی است. مثالهای زیادی از امتحان، آزمایش و تست در دنیای ما وجود دارد. مثلا امتحان اجناس قبل از خرید، تست یک برنامه کامپیوتری، آزمایش یه محصول، دارو و ... همه اینها نوعی امتحان و آزمایش است.
به عبارتی ساده تر هر کس حق دارد برای اطمینان از مرغوبیت محصولش آن را امتحان کند. پس به نظر شما خدا حق ندارد بندگانش را امتحان کند؟ بدیهی است که حق امتحان دارد. اما او که علیم بذات الصدور است و از غیب و نهان آگاه است چرا امتحان می¬کند؟ خودش که میداند؟
جواب این است: امتحان می¬کند تا نتیجه ای که او می¬داند از قبل، به من و شما و همه ثابت شود و جایی برای اعتراض باقی نماند...
بگذارید یک مثال ساده تر بزنیم: مسابقات هیجان انگیز تلویزیونی را که دیده اید. در چندین مرحله شرایط مختلفی ایجاد می¬کنند تا شرکت کنندگان در آن شرایط خاص قرار بگیرند و نبوغ و استعداد و توان خود را نشان دهند. گاهی این شرایط، با فکر و ذهن انسانها مرتبط است و گاهی با زور بازو و توان بدنی آنها. اما به واقع اگر آن شرایط را از مسابقه حذف کنند چه کسی می¬تواند حقیقتا قضاوت کند که برنده کیست، چه کسی شایسته تر است و چه کسی هنوز به تمرین و کوشش بیشتر نیاز دارد؟!؟
به فرض که کسی هم باشد که بداند، آیا خود افراد تا قبل از آنکه در مسابقه شرکت کنند و خود را محک بزنند به یک نتیجه از پیش تعیین شده تن خواهند داد؟ خود شما، مسابقه نداده قبول میکنید که به اندازه دیگری شایسته نیستید؟ و جایزه حق شما نیست؟ مسلماً نه. پس اگر عدالت باشد باید مسابقه ای باشد و داور عادلی داشته باشد و همه تلاش کنند و در نهایت امتیاز بگیرند.
همه این نکات ظریف و دقیق دلیل منطقی وجود امتحان، آزمایش، رقابت، مسابقه و تست در انواع مختلف و در شرایط در زندگی تک تک ماست.
درست فهمیده¬ای ! زندگی ما انسانها هم مجموعی از همین سیستمهای ساده ای است که به امتحان نیاز دارد. شاید زندگی را بتوان به همان مسابقه تشبیه کرد که برای هر فردی شرایطی خاص و سوالهای مختلف و متنوعی مطرح میشود. کسی از بیرون شاهد تلاش ماست و روزی بر اساس تلاش و کوشش شما در یک یک مرحله های مسابقه زندگی به شما امتیاز داده خواهد شد.
مهم نیست شرایط مسابقه یکسان است یا نه.... داور که عادل باشد نتیجه منصفانه خواهد بود.
مهم نیست چقدر امتیاز خواهیم گرفت... مهم این است که بیشترین تلاش خودمان را انجام دهیم.
مهم نیست در طول زمان مسابقه خوش هستیم یا نه... مهم این است که چقدر در این شرایط خودمان را نشان می¬دهیم و چقدر استعدادها و تواناییهای خود را شکوفا می¬کنیم و چقدر تلاش می¬کنیم و در نهایت ... چقدر امتیاز می آوریم.
زندگی یک مسابقه است. شرایط مسابقه، مجری مسابقه، تماشاگران، دوربین، نور، موزیک... همه اینها فقط حاشیه اند...
تلاش ما چگونه است؟
در پایان داور به ما چه امتیازی خواهد داد؟
فکرش را کرده ای؟
امتحانهای خداوند مهربان همین مشکلات زندگی ماست. همین از دست دادن عزیزان، همین تنگدستی، همین بیماری، همین از دست دادن آنچه و آنکه دوست می¬داریمشان... شرایط این مسابقه سخت است... اما اگر بپذیری که این فقط یک مسابقه است و در نهایت امتیاز تو مهم است دیگر از آن زجر نخواهی کشید. همین تحمل سختی ها و مرارتهای امروز تو در زندگی، همین کنار آمدن با مشکلات و کاستی¬هایت در حقیقت مرحله ای از همین مسابقه زندگی است. بخشی از امتحان خداوند است که میدانم با ایمان و توکل بر خداوند از آن سربلند بیرون خواهی آمد...
من ایمان دارم به توانایی های تو ... خودت باور داری؟