قبل از سلام میخواستم بگویم از بابت همه چیز عذر میخواهم. از بابت نبودنها، تأخیرها، به روز نشدنها، جواب ندادنها، یا آنچه در حاشیه حضور الهه ناز در دنیای مجازی و حقیقی اتفاق می‌افتد که چندان دلچسب نیست... میدانی که چه میگویم... بابت همه چیز فقط عذر میخواهم و شرمنده ام. همین
... و بعد  سلام
این روزها وبگردی برایم شده عادت... و میخوام حاصل این دلخوشی ام را تقدیم کنم به همه شماهایی که مهمان بزم الهه ناز هستید... بزمی که شاید زیاد شبیه میهمانی نباشد اما همیشه در آن حرفی از دل هست... نه؟
راستش را بخواهید از هر وبلاگ آنچه به دلم نشست نوشته ام... حرفهای  دل خودم را جایی دیگر برایتان خواهم نوشت... به زودی ... جایی شبیه اینجا

*********************************

ابتدا شعری از وبلاگ  http://smile.persianblog.com/

وبلاگی  که  شعرهایش بسیار زیباست.

برای لحظهء عاشق‌شدن، دلم تنگ است
چقدر عشق ِ تو با قلب ِ من، هماهنگ است
چه سود؟، عشق ِ من هرگز، به دل نخواهی داشت
در آن دلی، که تو گویی مثالی از سنگ است
چقدر حادثه‌ها، بی‌امان مرا بردند
که روز  ِ روشن ِ من، جاودانه شبرنگ است
ببین که ثانیه‌ها، بی تو سخت می‌گذرند
ببین که رنگ ِ رُخم، بی‌فروغ و بی‌رنگ است
چقدر از شب و، از زلف ِ تو، گلایه کنم؟
که هر دو واقعه، چون بخت ِ من، سیه ‌رنگ است
نبوده بخت به کامم، در این سیاههء عمر
که هرچه سنگ بُوَد، بهر پای هر لنگ است
دلم گرفت، از این لحظه‌های ساکت و تلخ
سکوت ِ تلخ ِ مرا چاره، چنگ در چنگ است
هر آنچه صلح نمودم، نبود فایده‌ای
علاج ِ واقعه در فتنه است و در جنگ است
نمانده عشق ِ حقیقی، در این زمانهء دون
هرآنچه مانده، ریا و دروغ و نیرنگ است
ولی شگفت، که با اینهمه مرارتها
برای لحظهء عاشق‌شدن، دلم تنگ است
************************************